تفریحی وسرگرمی بنام خدا کریستیانو رونالدو (به پرتغالی: Cristiano Ronaldo) (زاده ۵ فوریه سال ۱۹۸۵)، فوتبالیست پرتغالی است. او عضو تیم ملی فوتبال پرتغال و تیم باشگاهی رئال مادرید رونالدو در ۱۶ سالگی به عضویت تیم اسپورتینگ لیسبون درآمد. او آنقدر خوب بازی میکرد که در سال ۲۰۰۱ و با ۱۶ سال سن به تیم بزرگسال اسپورتینگ را یافت. تابستان سال ۲۰۰۳ –وقتی او تنها ۱۸ سال داشت برای اردوی تابستانی با تیمش به آمریکا رفته بود؛ او در بازی دوستانه با منچستر خوب بازی کرد و فرگوسن را وادار کرد تا بگوید: «من این پسر را می خواهم.» همان سال با حدود ۱۲ میلیون پوند به باشگاه منچستر یونایتد پیوست. او به خوبی میدانست که کار با مربی بزرگی چون فرگوسن عالیترین عامل موفقیتش بوده است. و همچنین به یاد دارد که وقتی سال اولش را در منچستر میگذراند؛ یک مربی سختگیر و حامی بزرگ چون فرگوسن داشت. بعد از خداحافظی فیگو در جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶، لوییس فیلیپه اسکولاری بازوبند کاپیتانی را به او داد؛ و کریستیانو رونالدو عصر جدیدی را با پیراهن تیم ملی کشورش آغاز کرد. او در مسابقات مقدماتی یورو ۲۰۰۸ بازیهای بسیار خوبی را از خود به نمایش گذاشت؛ هرچند بازیها در مرحله نهایی آن رقابتها به چشم نیامدند. رسیدن بازوبند کاپیتانی به او درست یک روز پس از تولد ۲۰ سالگی اش بود و این اتفاق جالب در زندگی رونالدو به شمار میرود. کارلوس سیلوا –رئیس وقت فدراسیون فوتبال پرتغال- ۲ روز پیش از مرگش از اسکولاری خواسته بود که رونالدو را به عنوان کاپیتان معرف کند. می باشد. منبع:کریستیانو رونالدو-ویکی پدیا بنام خدا لیونل آندرس "لئو" مسی[۳] (به اسپانیایی: Lionel Andrés Messi) (متولد ۲۴ ژوئن ۱۹۸۷ در روزاریو) فوتبالیست عضو بارسلونایاسپانیا و تیم ملی آرژانتین است که در پست مهاجم و بال بازی میکند. از او میتوان بهعنوان بهترین بازیکن نسل خود نام برد.[۴][۵][۶] مسی چندین بار توانستهاست عنوان یکی از برترینهای جایزه توپ طلای اروپا٬ عنوان بازیکن سال فوتبال جهان و همچنین بهترین بازیکن زیر ۲۱ سال جهان را در سال ۲۰۰۹[۷][۸][۹][۱۰] ۲۰۱۰،[۱۱] و ۲۰۱۱ کسب کند. شیوهٔ بازی و توانایی هایش باعث شده است که وی با دیگو مارادونا مقایسه شود، این درحالی است که خود مارادونا مسی را "جامسی در روزاریو، سانتافه بهدنیا آمد. پدرش خورخه هوراکیو مسی، کارگر کارخانه بود و مادرش سلیا ماریا کوچیتینی٬ یک نظافتچی نیمهوقت بود.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] اصلیت والدین مسی ایتالیایی است و به شهر آنکونا باز میگردد. جد او، آنجلو مسی در سال ۱۸۸۳ به آرژانتین مهاجرت کردهاست.[۱۸][۱۹] او از پنج سالگی فوتبال خودش را در تیم گراندولی آغاز کرد؛ تیمی که پدرش در آن زمان مربیش بود.[۲۰] او در سال ۱۹۹۵ به نیوولز اولد بویز رفت تیمی که در همان شهر روزاریو قرار داشت.[۲۰]در سن ۱۱ سالگی تشخیص دادهشد که او با کمبود هورمون رشد مواجهاست.[۲۱]ریور پلاته به پیشرفت مسی علاقه نشان داد اما پول کافی برای پرداخت هزینههای درمان بیماری مسی که ۹۰۰ دلار در ماه بود، نداشت.[۱۷]کارلس رکساچ، مدیر ورزشی وقت باشگاه بارسلونا، توسط بستگان مسی در لیدا و کاتالونیا، از استعداد او آگاه شدهبود و مسی و پدرش آماده برای ترتیب دادن مذاکره با او بودند.[۱۷]رکساچ، بدون کاغذی در دست، پیشنهاد قرارداد مسی را بر روی دستمال کاغذی نوشت.[۲۲][۲۳] بارسلونا پیشنهاد برای پرداخت هزینههای درمانی را پذیرفت به شرط آنکه مسی حاضر به نقل مکان به اسپانیا باشد. مسی و پدرش به بارسلون نقل مکان کردند، جایی که او در آکادمی جوانان باشگاه ثبت نام کرد.نشین" خود می داند.[۱۲][۱۳] منبع:ویکی پدیا بنام خدا بیوگرافی سینا نام : John Felix Anthony Cena منبع:axe haye koshti kaj - آن چیست که یکی است و همیشه با تو است؟
-
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 2- آسمان و خورشید و ماه 3- آسمان پرستاره 4- نور 5- هوا 6- ابر 7- باد 8- باران 9- خاک 10- آب جوی و رود 11- یخ 12- چشمها 13- سیاهی چشم 14- دندانها و زبان منبع:ایران ناز بنام خدا تاریخ ورزش و برگزاری مسابقات ورزشی در ایران باستان آنطور كه باید و شاید روشن و آشكار نیست. زیرا اعمال نابخردانه برخی پادشاهان و اعمال آنها باعث به آتش كشیدن كتابخانهها و معدوم كردن بسیاری از آثار قدیمی ایران گردیده است. اما منابع محدودی مانند اوستا، سنگ نوشتهها، حجاریها، مسكوكات و برخی از كتابهای ادبی و تاریخی وجود دارد.ورزش ایران در بعضی بخشها از قدمت بیشتری نسبت به ورزش یونان برخوردار است. در یونان باستان بازیهای المپیك شامل دویدن، كشتی، مشتزنی، اسب دوانی، ارابهرانی و پنجگانه بود. اما در ایران ضمن اینكه بعضی از این ورزشها سابقه بیشتری دارد، ورزشهایی مثل تیروكمان، قایقرانی و ... رایج بوده است. اما در خصوص تاریخچه ورزش در ایران باید گفت: در میان کشورهای مشرق زمین، بی گمان ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیش ترین الویت را به ورزش و تربیت بدنی داده بود، در حالی که چینیان به امر ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند و هندوان نیز پرورش تن و فعالیت های بدنی را گاه مذموم هم می دانستند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامتی بدن به عنوان وسیله بسیار مهمی برای فراهم آوردن ارتشی سلحشور و پیروزمند، پی برده بودند. كتزیاس Ktsiasپزشك یونانی دربار اردشیر هخامنشی در كتاب خود با عنوان «پرسیكا» كه در حدود 400 ق.م. نوشته شده مطالبی درباره ورزش در ایران باستان نوشته است.دوریس Durisنیز مطالبی در مورد ورزش ایران باستان نوشته بود كه آن هم مثل پرسیكا از بین رفته ولی قبل از اینكه از بین برود نویسندگان دیگر مطالب او را در كتب خود مورد اشاره قرار داده اند. دوریس در حدود سال 280 ق.م. میزیسته است.آتنائوس Atheneausدر بخش هفتم كتاب تاریخ خود نوشته است: » در میان همه جشن های ایران فقط در جشن مهر (میترا) پادشاه ایران حضور مییابد و ایرانیان حركات موزون بدني انجام مي دهند. گذشته از ایرانیان هیچیك از مردم آسیا، چنین كاری انجام نمیدادند. ایرانیان آنچنان كه خواندن را میآموزند، انجام حركات موزون را هم یاد میگیرند. گویند كه جنبش اندام ها در انجام حركات موزون، پیكر آدمی را استوار میكند.«استرابون Strabonجغرافیانویس یونانی كه از سال 63 ق.م. تا 19 میلادی میزیسته مینویسد: »در ارمنستان هم اسبهای خوب میپرورند كه پستتر از اسبهای سرزمین ماد نیستند. مرزبان (خشتروپان - ساتراپ) ارمنستان هر سال در هنگام جشن مهرگان 20000 كره اسب به دربار شاهنشاه هخامنشی خراج میفرستد«. گزنفون مورخ بزرگ یونانی در كتاب خود «تربیت كوروش» مینویسد: » در هر شهر پارس جایی است بنام «الواترا»، قصر شاهی یا حكومت و سایر ابنيه دولتی در اینجا واقع شده و محل تربیت و پرورش افراد است این محل چهار قسمت دارد، یكی برای كودكان، دیگری برای نوجوانان، سومی برای مردان، چهارمی برای كسانی كه دیگر نمیتوانند اسلحه برگیرند و موافق قانون كلیه افراد هر محل باید در قسمت محله خود حاضر شوند، وقت تمرینات و تعلیمات و تربیت ورزش چنین است: كودكان و مردان در طلیعه صبح، پیرمردان در روزهای معین وقتی كه میتوانند، ولی جوانان همه وقت. جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز می کردند، و از جمله تمرینات معمولشان، ساختن با جیره اندک و تحمل گرمای بسیار و پیاده روی های طولانی و عبور از رودخانه، بدون تر شدن سلاح ها و خواب در هوای آزاد بود. سواری و شکار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روی اسب و فرو پریدن از روی آن در حال دویدن و به طور کلی سرعت و چالاکی، از ویژگی های سوارکاران سوار نظام ایران بود. اینان هر شب در اطراف ابنیه دولتی و حكومتی با اسلحه می خوابند، عده روسای این شعب كه مسئول تربیت و ورزش هستند 12 است، زیرا در پارس 12 طایفه وجود دارد. این تربیت تا سن 16 تا 17 سالگی است سپس طفل داخل طبقه نوجوانان میشود، اینها به كارهای عامالمنفعه گمارده شده اغلب در شكار شاهی، با شاه بیرون میآیند. پارسیان شكار را آموزشگاه حقیقی جنگ میپندارند، جوانان در شكار سحرخیزی، در سرما و گرما بردباری، راه رفتن و دوندگی و تیراندازی و آمادگی روحی و چابكی را فرا میگیرند. « در سایر تمرینات ورزشی آنروز ایرانیان متمدن، آن عصر را مسخر خود ساختند. دکتر گریشمن، باستان شناس فرانسوی درباره ورود آریان ها هزار سال قبل از میلاد می گوید: این سواران ایرانی با زن، بچه و گله وارد شدند و مزیت تقسیم ناحیه را بمالک کوچک متعدد بدست آوردند و بیشتر آنان همراه گروه سواران خود وارد خدمت امرای محلی گردیدند. برخی از باستان شناسان معتقد هستند که ساکنین اولیه آریان ها یا آریایی ها در قسمت شرقی و جنوب شرقی دریای خزر بوده و برخی دیگر آنها را به مردمان قفقازیه که به قسمت های جنوبی خزر آمده اند نسبت می دهند. اینان مردانی بودند که از راه شمشیر و بعنوان سرباز زندگی می کردند ایشان سربازانی را تشکیل می دادند که می بایست یک روز جانشین امرائی بشوند که خود در خدمت ایشان بودند. تاریخ مهاجرت آنها نیز بدرستی روشن نیست ولی بین دو هزار سال تا پانصد سال قبل از میلاد این قوم به سرزمین ایران آمده و افراد بومی و محلی را به جنوب برده اند. بنابراین آریان ها مردمانی قوی، سلحشور و صحرا گرد بوده و کار عمده شان پرورش حیوانات اهلی و شکار و سواری و تیراندازی بوده است. به خصوص در باره دوران پارت ها یا اشکانیان و پیدایش کلمه پهلوان باید گفت: شرح فتوحات این قوم آریایی و حکومت پانصد ساله آن ها پر از دلاوری ها و کوشش های این مردم است. کلمه پهلوان و پهلوانی، ریشه پارتی است که هر فرد زورمند را منتسب به پارت یا پرتو و پهلو دانسته اند. اینان مردمی جنگجو و شکارچی بودند. مورخین تاریخ قدیم ایران را که در شاهنامه فردوسی به پیشدادیان و کیان وغیره تقسیم شده است با سلسله های قبل از ماد و پارس و هخامنشیان تطبیق می کنند. قسمت عمده تربیت اطفال در دوره کیانی و مادی و هخامنشی و اشکانی و ساسانی پرورش بدن و ورزشهای گوناگون برای زمان صلح و جنگ بودهاست و کودکان را از کوچکی در فنون و استعمال اسلحه گوناگون تعلیم میدادهاند. مهمترین اسلحه تیر و کمان و زوبین بوده تیرو کمان در تمام دورهها به کار میرفتهاست. در ابتدا کاربرد سلاح را پیاده به اطفال میآموختند و بعدها او را به فنون اسبسواری و به کار بردن اسلحه در حالت سواری آشنا میکردهاند. مهمترین ورزشهایی که در آن دوره به کودکان یاد میدادند دویدن، شنا، و تیروکمان و زوبیناندازی و گوی و چوگان و شکار و اسب سواری بودهاست. برای قهرمان و صفات قهرمانی در زبان پارسی واژههای متعددی به کار رفته که چند نمونه از آن در اینجا ذکر میشود. عناوین و صفات قهرمان، گو، گرد، دلیر، مرد، جوانمرد، دلاور، آزاده، راد، رادمرد، راستار نژاد، راست، یل، پرویز، شهسوار، توانا، آزادمرد، هژیر، نامور، اردشیر، نامدار، نیوزاد، بهادر، نامدار، آریا، هورچیتر، پهلو، پهلوان، نبرده، شیرگیر، شیردل.
بنا به گفته استرابون تا پایان سن بیستوچهار که جوانان ایرانی موظف بودند که انواع و اقسام دانستنیها و ورزشها و تعلیمات را فرا گیرند و آنگاه بود که آنها را گردک میخواندند و معلوم است که منظور این بوده که جوان پهلوان و دلیر کوچکی شدهاست. به مرور ایام و در ضمن عمل کارزار از صلح و جنگ به درجه گردی میرسید. در آن دوره مسابقاتی نیز وجود داشت و مسابقهای که بیشتر انجام میشد و مورد توجه بود مسابقه اسب دوانی بود. در مسابقه اسبدوانی و ارابهرانی، اسب مسابقه را اسب ارنوا یا تنها ارنوا میگفتند که به معنی دونده یا به اصطلاح فارسی امروزی «بادپا» است. در نبردهای ارابه جایزهای که میدادهاند موسوم به ارنوا یعنی اسب بادپا بوده و از اینجا معلوم میشود که برای تشویق اسبسواری و گردونهرانی، هیچ جایزهای را مناسبتر از بخشش اسب بادپا به برنده نمیدانسته اند. منبع:تارخچه ی ورزش در ایران درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها ![]()
![]() |
|||
![]() |