تفریحی وسرگرمی

                                                بنام خدا

کریستیانو رونالدو (به پرتغالی: Cristiano Ronaldo) (زاده ۵ فوریه سال ۱۹۸۵)، فوتبالیست پرتغالی است. او عضو تیم ملی فوتبال پرتغال و تیم باشگاهی رئال مادرید

‏رونالدو در ۱۶ سالگی به عضویت تیم اسپورتینگ لیسبون درآمد. او آنقدر خوب بازی می‌کرد ‏که در سال ۲۰۰۱ و با ۱۶ سال سن به تیم بزرگسال اسپورتینگ را یافت. تابستان سال ۲۰۰۳ –وقتی او تنها ۱۸ سال داشت برای اردوی تابستانی با تیمش به آمریکا رفته بود؛ او ‏در بازی دوستانه با منچستر خوب بازی کرد و فرگوسن را وادار کرد تا بگوید: «من این پسر ‏را می خواهم.» همان سال با حدود ۱۲ میلیون پوند به باشگاه منچستر یونایتد پیوست.‏

او به خوبی می‌دانست که کار با مربی بزرگی چون فرگوسن عالی‌ترین عامل موفقیتش بوده ‏است. و همچنین به یاد دارد که وقتی سال اولش را در منچستر می‌گذراند؛ یک مربی ‏سختگیر و حامی بزرگ چون فرگوسن داشت.‏

بعد از ‏خداحافظی فیگو در جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶، لوییس فیلیپه اسکولاری بازوبند کاپیتانی را به او ‏داد؛ و کریستیانو رونالدو عصر جدیدی را با پیراهن تیم ملی کشورش آغاز کرد. او در ‏مسابقات مقدماتی یورو ۲۰۰۸ بازی‌های بسیار خوبی را از خود به نمایش گذاشت؛ ‏هرچند بازی‌ها در مرحله نهایی آن رقابتها به چشم نیامدند. رسیدن بازوبند کاپیتانی به او ‏درست یک روز پس از تولد ۲۰ سالگی اش بود و این اتفاق جالب در زندگی رونالدو به ‏شمار می‌رود.

کارلوس سیلوا –رئیس وقت فدراسیون فوتبال پرتغال- ۲ روز پیش از مرگش ‏از اسکولاری خواسته بود که رونالدو را به عنوان کاپیتان معرف کند.

می باشد.

منبع:کریستیانو رونالدو-ویکی پدیا



           
شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, :: 17:10
محمددشتیانه و محمد رضا ابراهیمی

                                              بنام خدا

لیونل آندرس "لئو" مسی[۳] (به اسپانیایی: Lionel Andrés Messi) (متولد ۲۴ ژوئن ۱۹۸۷ در روزاریو) فوتبالیست عضو بارسلونایاسپانیا و تیم ملی آرژانتین است که در پست مهاجم و بال‌ بازی می‌کند. از او می‌توان به‌عنوان بهترین بازیکن نسل خود نام برد.[۴][۵][۶] مسی چندین بار توانسته‌است عنوان یکی از برترین‌های جایزه توپ طلای اروپا٬ عنوان بازیکن سال فوتبال جهان و هم‌چنین بهترین بازیکن زیر ۲۱ سال جهان را در سال ۲۰۰۹[۷][۸][۹][۱۰] ۲۰۱۰،[۱۱] و ۲۰۱۱ کسب کند. شیوهٔ بازی و توانایی هایش باعث شده است که وی با دیگو مارادونا مقایسه شود، این درحالی است که خود مارادونا مسی را "جامسی در روزاریو،‌ سانتافه به‌دنیا آمد. پدرش خورخه هوراکیو مسی، کارگر کارخانه بود و مادرش سلیا ماریا کوچیتینی٬ یک نظافتچی نیمه‌وقت بود.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] اصلیت والدین مسی ایتالیایی است و به شهر آنکونا باز می‌گردد. جد او، ‌آنجلو مسی در سال ۱۸۸۳ به آرژانتین مهاجرت کرده‌است.[۱۸][۱۹] او از پنج سالگی فوتبال خودش را در تیم گراندولی آغاز کرد؛ تیمی که پدرش در آن زمان مربیش بود.[۲۰] او در سال ۱۹۹۵ به نیوولز اولد بویز‌ رفت تیمی که در همان شهر روزاریو قرار داشت.[۲۰]در سن ۱۱ سالگی تشخیص داده‌شد که او با کمبود هورمون رشد مواجه‌است.[۲۱]ریور پلاته به پیشرفت مسی علاقه نشان داد اما پول کافی برای پرداخت هزینه‌های درمان بیماری مسی که ۹۰۰ دلار در ماه بود، نداشت.[۱۷]کارلس رکساچ، مدیر ورزشی وقت باشگاه بارسلونا، توسط بستگان مسی در لیدا و کاتالونیا، از استعداد او آگاه شده‌بود و مسی و پدرش آماده برای ترتیب دادن مذاکره با او بودند.[۱۷]رکساچ، بدون کاغذی در دست، پیشنهاد قرارداد مسی را بر روی دستمال کاغذی نوشت.[۲۲][۲۳] بارسلونا پیشنهاد برای پرداخت هزینه‌های درمانی را پذیرفت به شرط آنکه مسی حاضر به نقل مکان به اسپانیا باشد. مسی و پدرش به بارسلون نقل مکان کردند، جایی که او در آکادمی جوانان باشگاه ثبت نام کرد.نشین" خود می داند.[۱۲][۱۳]

منبع:ویکی پدیا



           
شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, :: 16:58
محمددشتیانه و محمد رضا ابراهیمی

                                    بنام خدا

بیوگرافی سینا

نام : John Felix Anthony Cena
تاریخ تولد : 23 آوریل سال 1977
محل تولد : West Newbury, Massachusetts, USA
قد : 1 متر و 85 سانتی متر
وزن : 240 LBS
لغبها : Prototype - Dr. of Thuganomics - The Franchise - The Marine

دانستنی های در مورد جان سینا :
یکی از خصوصیات خوب جان سینا این است که نام پدرش که جان سینا است را روی خودش کذاشته است که نشان از دوست داشتن زیاد پدرش است
او بزرگترین پسر خانواده است و نام 4 برادرش : Matt - Sean - Boog و Dan
وی موسیقی راک کلاسیک را دوست دارد
یکی از دوستداران پروپا قرص کارتون انیمیشن است
اکنون ساکن Tampa Florida است


خلاصه ای از زندگی جان سینا :

جان فلیکس آنتونیو سینا در 23 آوریل سال 1977 در کشور آمریکا و درغرب نیو باری در نزدیکی یک قبیله ی سرخ پوست به دنیا آمد . زمانی که وی دانشجو بود علاقه ی زیادی به فوتبال داشت و در کنار آن به ورزش بدنسازی و رانندگی اتوموبیل لیموزین می پرداخت
دکتر اقتصاد (جان سینا) کشتی کج را در لیگ UPW شروع کرد و از انجا تبدیل شد به یک کارکتر
اولین مسابقه ای که سینا در WWE انجام داد در تاریخ 27 ژوئن سال 2002 در مقابل کرت انگل بود که نهایتا آن بازی را به انگل وگذار کرد
در سال 2004 شخصیت سینا شهرت بیشتری پیدا کرد چون در مسابقه ی سر کمربند United State با بیگ شو پیروز شده هر چند که این قهرمانی زیاد طولی نداشت اما او پیشرفت زیادی کرد ولی در یک مسابقه با کارلیتو هم شکین خورد و علت شکست او هم زخمی بود که از طرف Body Guard های کارلیتو در قبل از مسابقه به پهلوی سینا وارد کرده بودند
در سالهای 2005 و 2006 سینا با چند تا از سوپراستار های WWE دشمنی پیدا کرد که نام های آنها به ترتیب : John Bradshaw Layfield و Chris Jericho و مربی آن زمان راو Eric Bichof بود و در اوخر هم با Edge و Umaga دشمنی پیدا کرد
در اواخر سال 2006 و اوایل سال 2007 سال بزرگی برای سینا بود چون که سینا دخالت کرد در یک مسابقه با خواننده بزرگ Britney Spears البته بدون سوپراستار بزرگ موسیقی رپ Kevin Federline . سینا آن مسابقه را با شکی تمام کرد زیرا که Umaga به کمک Kevin Federline آمد . اما در یک شب بعد سینا در رخت کن ضربه ی سنگینی به Kevin Federline وارد آورد و در سال 2007 سینا با بهترین چهره اولین کسی را که شکست داد Samoan Bulldozer یعنی Umaga بود و بعد از آن سرباز محکومین زنجیری (سینا) خود را در یک تیم با شاون مایکل اجین کرد و به سوی شکست Tag Team Champion یعنی Edge و Rendy Orton رفتند و پیروز هم شدند .
جان سینا در سال 2006 در فیلم مارین بازی کرد و او نیز بیان کرده است که به زودی در یک فیلم دیگر به همراه یکی از بزرگترین کشتی کج کارهای WWE به نام Triple H بازی خواهد کرد .

فیلمهای که سینا بازی کرده : Manhunt در سال 2001 - The Marine در سال
2006

منبع:axe haye koshti kaj



           
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, :: 21:28
محمددشتیانه و محمد رضا ابراهیمی

- آن چیست که یکی است و همیشه با تو است؟
2 - عجایب جنگل بی پایه دیدم، عجایب چادر بی سایه دیدم،

بدیدم صنعت پروردگارم، دوتا سوداگر بی مایه دیدم.

3- عجایب صنعتی دیدم در این دشت، درخت پرگلی بی سایه میگشت؟

4- آن چیست که از میان آب می گذرد، ولی خیس نمی شود؟
5- آن چیست که نمیتوانید ببینیدش، یا بچشیدش، یا با دستتان لمسش بکنید، ولی برای همه تان لازم است و همه جا هست؟

6 - آن جسم عجب چیست که بر چرخ پدید است

گه پرده ماه است و گهی حاجب شید است؟

7- نه دست دارد، نه پا دارد، از همه جا خبر دارد!

8- آن چیست که تا آسمان نگرید، اشکش روان نمی شود؟
9- آن چیست که نه دست دارد و نه پا، در همه جای زمین است و نمی رود به هیچ جا؟
10- آن چیست که نه دست دارد، نه پا، نه استخوان دارد، نه گوشت، ولی همیشه راه میرود و و هیچ وقت هم خسته نمی شود؟

11- آن چیست که خودش آب، دُشمنش آب؟
12- آن کدام دوبرادرند که در زیر یک کوه زندگی میکنند،و هیچ وقت خانه یکدیگر را نمی بینند؟

13- آن کدام شب تاریک است که در میان روز دیده میشود؟

14- این سر کوه، اَرّه اَرّه آن سر کوه، اَرّه اَرّه میان کوه، گوشت بره!
 

 
 
 

 

 

-

 

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

پاسخها

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

 1- خدا

 2- آسمان و خورشید و ماه

 3- آسمان پرستاره

4- نور

5- هوا

 6- ابر

7- باد

8- باران

9- خاک

10- آب جوی و رود

11- یخ

12- چشمها

13- سیاهی چشم

14- دندانها و زبان

منبع:ایران ناز



           
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, :: 14:50
محمددشتیانه و محمد رضا ابراهیمی

                                         بنام خدا

تاریخ ورزش و برگزاری مسابقات ورزشی در ایران باستان آنطور كه باید و شاید روشن و آشكار نیست. زیرا اعمال نابخردانه برخی پادشاهان و اعمال آنها باعث به آتش كشیدن كتابخانه‌ها و معدوم كردن بسیاری از آثار قدیمی ایران گردیده است. اما منابع محدودی مانند اوستا، سنگ نوشته‌ها، حجاریها، مسكوكات و برخی از كتابهای ادبی و تاریخی وجود دارد.ورزش ایران در بعضی بخشها از قدمت بیشتری نسبت به ورزش یونان برخوردار است. در یونان باستان بازیهای المپیك شامل دویدن، كشتی، مشت‌زنی، اسب دوانی، ارابه‌رانی و پنجگانه بود. اما در ایران ضمن اینكه بعضی از این ورزش‌ها سابقه بیشتری دارد، ورزشهایی مثل تیروكمان، قایق‌رانی و ... رایج بوده است.

اما در خصوص تاریخچه ورزش در ایران باید گفت: در میان کشورهای مشرق زمین، بی گمان ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیش ترین الویت را به ورزش و تربیت بدنی داده بود، در حالی که چینیان به امر ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند و هندوان نیز پرورش تن و فعالیت های بدنی را گاه مذموم هم می دانستند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامتی بدن به عنوان وسیله بسیار مهمی برای فراهم آوردن ارتشی سلحشور و پیروزمند، پی برده بودند.
هرودوت ، مورخ مشهور یونانی می نویسد: »ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را می آموختند: 1- سواری 2- تیر و کمان 3- راستگویی«.

كتزیاس Ktsiasپزشك یونانی دربار اردشیر هخامنشی در كتاب خود با عنوان «پرسیكا» كه در حدود 400 ق.م. نوشته شده مطالبی درباره ورزش در ایران باستان نوشته است.دوریس Durisنیز مطالبی در مورد ورزش ایران باستان نوشته بود كه آن هم مثل پرسیكا از بین رفته ولی قبل از اینكه از بین برود نویسندگان دیگر مطالب او را در كتب خود مورد اشاره قرار داده اند. دوریس در حدود سال 280 ق.م. می‌زیسته است.آتنائوس Atheneausدر بخش هفتم كتاب تاریخ خود نوشته است: » در میان همه جشن های ایران فقط در جشن مهر (میترا) پادشاه ایران حضور می‌یابد و ایرانیان حركات موزون بدني انجام مي دهند. گذشته از ایرانیان هیچیك از مردم آسیا، چنین كاری انجام نمی‌دادند. ایرانیان آنچنان كه خواندن را می‌آموزند، انجام حركات موزون را هم یاد می‌گیرند. گویند كه جنبش اندام ها در انجام حركات موزون، پیكر آدمی را استوار می‌كند.«استرابون Strabonجغرافیانویس یونانی كه از سال 63 ق.م. تا 19 میلادی می‌زیسته می‌نویسد: »در ارمنستان هم اسب‌های خوب می‌پرورند كه پست‌تر از اسبهای سرزمین ماد نیستند. مرزبان (خشتروپان - ساتراپ) ارمنستان هر سال در هنگام جشن مهرگان 20000 كره اسب به دربار شاهنشاه هخامنشی خراج می‌فرستد«. گزنفون مورخ بزرگ یونانی در كتاب خود «تربیت كوروش» می‌نویسد: » در هر شهر پارس جایی است بنام «الواترا»، قصر شاهی یا حكومت و سایر ابنيه دولتی در اینجا واقع شده و محل تربیت و پرورش افراد است این محل چهار قسمت دارد، یكی برای كودكان، دیگری برای نوجوانان، سومی برای مردان، چهارمی برای كسانی كه دیگر نمی‌توانند اسلحه برگیرند و موافق قانون كلیه افراد هر محل باید در قسمت محله خود حاضر شوند، وقت تمرینات و تعلیمات و تربیت ورزش چنین است: كودكان و مردان در طلیعه صبح، پیرمردان در روزهای معین وقتی كه می‌توانند، ولی جوانان همه وقت. جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز می کردند، و از جمله تمرینات معمولشان، ساختن با جیره اندک و تحمل گرمای بسیار و پیاده روی های طولانی و عبور از رودخانه، بدون تر شدن سلاح ها و خواب در هوای آزاد بود. سواری و شکار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روی اسب و فرو پریدن از روی آن در حال دویدن و به طور کلی سرعت و چالاکی، از ویژگی های سوارکاران سوار نظام ایران بود. اینان هر شب در اطراف ابنیه دولتی و حكومتی با اسلحه می‌ خوابند، عده روسای این شعب كه مسئول تربیت و ورزش هستند 12 است، زیرا در پارس 12 طایفه وجود دارد. این تربیت تا سن 16 تا 17 سالگی است سپس طفل داخل طبقه نوجوانان می‌شود، اینها به كارهای عام‌المنفعه گمارده شده اغلب در شكار شاهی، با شاه بیرون می‌آیند. پارسیان شكار را آموزشگاه حقیقی جنگ می‌پندارند، جوانان در شكار سحرخیزی، در سرما و گرما بردباری، راه رفتن و دوندگی و تیراندازی و آمادگی روحی و چابكی را فرا می‌گیرند. « در سایر تمرینات ورزشی آنروز ایرانیان متمدن، آن عصر را مسخر خود ساختند. دکتر گریشمن، باستان شناس فرانسوی درباره ورود آریان ها هزار سال قبل از میلاد می گوید: این سواران ایرانی با زن، بچه و گله وارد شدند و مزیت تقسیم ناحیه را بمالک کوچک متعدد بدست آوردند و بیشتر آنان همراه گروه سواران خود وارد خدمت امرای محلی گردیدند. برخی از باستان شناسان معتقد هستند که ساکنین اولیه آریان ها یا آریایی ها در قسمت شرقی و جنوب شرقی دریای خزر بوده و برخی دیگر آنها را به مردمان قفقازیه که به قسمت های جنوبی خزر آمده اند نسبت می دهند. اینان مردانی بودند که از راه شمشیر و بعنوان سرباز زندگی می کردند ایشان سربازانی را تشکیل می دادند که می بایست یک روز جانشین امرائی بشوند که خود در خدمت ایشان بودند. تاریخ مهاجرت آنها نیز بدرستی روشن نیست ولی بین دو هزار سال تا پانصد سال قبل از میلاد این قوم به سرزمین ایران آمده و افراد بومی و محلی را به جنوب برده اند. بنابراین آریان ها مردمانی قوی، سلحشور و صحرا گرد بوده و کار عمده شان پرورش حیوانات اهلی و شکار و سواری و تیراندازی بوده است.
ورزش و تقویت قوای بدنی و مهارت در جنگ و سواری و تیراندازی و راهپیمائی از اصول متداول این مردم بوده است قومی که دائما در حال کوچ کردن و منازعه با بومی های محلی بوده و بقهر و غلبه زمین ها و کشتزارها را تصاحب می کرده قطعا باید چالاک و سلحشور و بردبار و قوی اندام باشند.
این مردم بتدریج شهر نشین شده و ده و شهر و قصبه بوجود آورده اند از وقتی که آریان ها شهر نشین شدند همیشه مورد هجوم شعبه دیگر آریائی ها – سکاها واقع شدند.
قبل از تشکیل دولت ماد، آریانها بشکل ملوک الطوایفی می زیسته و رئیس هر خانواده با قدرت کامل خانواده را اداره می کرد، و در مواقع جنگ یکی از رؤسای این خانواده فرماندهی لشکر را به عهده می گرفتند که بعدا مقام سلطنت از همین اختیارات بوجود آمد. در آن زمان هیچیک از امراء و سلاطین قدرت رئیس خانواده را تهدید نمی کردند.
از قرن نهم قبل از میلاد سه تیره بزرگ آریائی در سرزمین ایران به حکومت رسیدند، در مشرق باختری ها، در مغرب مادها و در جنوب پارس ها.
آنچه از اخلاق و آداب این زمان روشن است حالت آماده گی قوم آریائی برای حرکت و جنگ و دفاع بوده و در این عصر کشت غلات کاملا مرسوم شده و در دهات و قصبات مزارع رونق بیشتری یافتند. تربیت حیوانات اهلی را عملی ساخته و اسب و سگ از نظر فوایدی که در جنگ و سفر و حضر و نگهبانی رمه و گله داشتند بیشتر اهمیت دادند.
زورمندی جوانان از راه مسابقات کشتی و اسب سواری و تیراندازی و پرتاب سنگ وانداختن و دویدن و ارابه رانی با تمرینات و تشویقات رؤسای خانواده بوجود آمده است.
آریان ها قبل از ظهور زرتشت(آشوزرتشت به عقیده ارسطو دانشمند یونانی و «ادكوس» یك مورخ یونانی در سال 634 قبل از میلاد ظهور كرده است.) مثل سایر اقوام جهان، عوامل طبیعت را پرستش می کردند ولی احترام به پهلوانان نیز تا سر حد پرستش در افسانه ها ذکر شده است.

به خصوص در باره دوران پارت ها یا اشکانیان و پیدایش کلمه پهلوان باید گفت: شرح فتوحات این قوم آریایی و حکومت پانصد ساله آن ها پر از دلاوری ها و کوشش های این مردم است. کلمه پهلوان و پهلوانی، ریشه پارتی است که هر فرد زورمند را منتسب به پارت یا پرتو و پهلو دانسته اند. اینان مردمی جنگجو و شکارچی بودند.
هنستین ، مورخ یونانی می نویسد: » پارت ها جنگ و شکار را دوست داشتند. این قوم از دوران طفولیت تا به هنگام کهولت همیشه با ورزش و تمرینات سخت جنگی و شکار بار آمده بودند «.

مورخین تاریخ قدیم ایران را که در شاهنامه فردوسی به پیشدادیان و کیان وغیره تقسیم شده است با سلسله های قبل از ماد و پارس و هخامنشیان تطبیق می کنند.
پیداست که حماسه های ملی و افسانه های باستانی و داستان های جنگ ایران و توران و پهلوانان نامی ایران رستم و سایر پهلوان ها و داستان های جنگ و رزم آنان و ستیزه با دیوان و غلبه بر عوامل طبیعت و کشتی های مختلف رستم با پهلوانان دیگر، این حقیقت را مسلم می دارد که ایرانی ها از همان وقت به ورزشهای مورد علاقه و احتیاج خود تا چه اندازه دلبستگی داشته و مهر وزریده اند.
مهمترین رشته های ورزشی آن عصر کشتی و زور آوری، اسب سواری، کوه نوردی،تیراندازی با کمان، سنگ اندازی با دست و فلاخن، پرتاب سنگ، دویدن و پریدناز موانع و پرتاب نیزه و زوبین بوده است.

در دوران دولت ماد پرورش اسب و استفاده از آن مورد توجه کامل بوده چنانچه وقتی امرای محلی ماد با هدایا به دربار پادشه آشور رفتند بهترین تحفه آنان اسبهای مادی و لاجورد بوده است .هووخشتر پادشاه ماد، قشونی ترتیب داد که پیاده نظام آن مسلح به تیر و کمان و شمشیر بود، سواره نظام تیراندازان ماهری بودند که از کودکی با است سواری، تیراندازی و قیقاج زدن عادت کرده بودند. مادها به تربیت جوانان و تمرینات ورزشی و فنون رزمی اهمیت می دادند.اسبهای عالی، سوارکاران ممتاز، تیراندازان ماهر، ارابه رانان بی باک و شکارچیان ورزیده و کشتی گیران دلیر همگی بر پایه اهمیت تربیت بدنی جوانان و تقویت قوای جسمی آنان بوده است.
از قول کزیاس مورخ یونانی نقل شده که سکاها (قوم آریائی) زنانشان مانند مردان دلاور و جنگنده بودند چنانچه ملکه سکاها بنام زارین وقتی مُرد مقبره ای برای او ساختند و بر بالای آن مجسمه بزرگی از طلا نصب کرده، آنرا تعظیم و تکریم می کردند چنانکه پهلوانی را کنند.

قسمت عمده تربیت اطفال در دوره کیانی و مادی و هخامنشی و اشکانی و ساسانی پرورش بدن و ورزش‌های گوناگون برای زمان صلح و جنگ بوده‌است و کودکان را از کوچکی در فنون و استعمال اسلحه گوناگون تعلیم می‌داده‌اند. مهم‌ترین اسلحه تیر و کمان و زوبین بوده تیرو کمان در تمام دوره‌ها به کار می‌رفته‌است. در ابتدا کاربرد سلاح را پیاده به اطفال می‌آموختند و بعدها او را به فنون اسب‌سواری و به‌ کار بردن اسلحه در حالت سواری آشنا می‌کرده‌اند. مهم‌ترین ورزش‌هایی که در آن دوره به کودکان یاد می‌دادند دویدن، شنا، و تیروکمان و زوبین‌اندازی و گوی و چوگان و شکار و اسب سواری بوده‌است. برای قهرمان و صفات قهرمانی در زبان پارسی واژه‌های متعددی به کار رفته که چند نمونه از آن در این‌جا ذکر می‌شود. عناوین و صفات قهرمان، گو، گرد، دلیر، مرد، جوانمرد، دلاور، آزاده، راد، رادمرد، راستار نژاد، راست، یل، پرویز، شهسوار، توانا، آزادمرد، هژیر، نامور، اردشیر، نامدار، نیوزاد، بهادر، نامدار، آریا، هورچیتر، پهلو، پهلوان، نبرده، شیرگیر، شیردل.
بنا به گفته استرابون تا پایان سن بیست‌وچهار که جوانان ایرانی موظف بودند که انواع و اقسام دانستنی‌ها و ورزش‌ها و تعلیمات را فرا گیرند و آن‌گاه بود که آنها را گردک می‌خواندند و معلوم است که منظور این بوده که جوان پهلوان و دلیر کوچکی شده‌است. به مرور ایام و در ضمن عمل کارزار از صلح و جنگ به درجه گردی می‌رسید. در آن دوره مسابقاتی نیز وجود داشت و مسابقه‌ای که بیشتر انجام می‌شد و مورد توجه بود مسابقه اسب دوانی بود. در مسابقه اسب‌دوانی و ارابه‌رانی، اسب مسابقه را اسب ارنوا یا تنها ارنوا می‌گفتند که به معنی دونده یا به اصطلاح فارسی امروزی «بادپا» است.
در نبردهای ارابه جایزه‌ای که می‌داده‌اند موسوم به ارنوا یعنی اسب بادپا بوده و از این‌جا معلوم می‌شود که برای تشویق اسب‌سواری و گردونه‌رانی، هیچ جایزه‌ای را مناسب‌تر از بخشش اسب بادپا به برنده نمی‌دانسته اند.

منبع:تارخچه ی ورزش در ایران



           
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, :: 12:23
محمددشتیانه و محمد رضا ابراهیمی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تفریحی و آدرس raze91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 12901
تعداد مطالب : 33
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 12901
تعداد مطالب : 33
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1