تفریحی وسرگرمی بنام خدا
به- ترکه و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشن کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمیگرده به ترکه میگه اسم توچیه؟! ترکه اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!یشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم! - ترکه فیلم جیمز باند میبینه خیلی خوشش میاد. یکی ازش میپرسه اسمت چیه میگه:فَر...گضنفر!ن: - ترکه زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره! یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه! ترکه پسرش رفته بوده زیر ماشین، با سنگ میزنه درش بیاره! - ترکه میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه! ترکه میخواسته بره هر چی راهزنه اطراف تبریزه دهنشون رو سرویس کنه. ملت هم میان هر کی یه چیزی براش میارن، یکی شمشیر میاره یکی خنجر میاره و حسابی مسلحش میکنن. خلاصه ترکه راه میفته و بعد از یک هفته خونین و مالین برمیگرده. مردم دورش جمع میشن، میپرسند: چی شد؟ چی کار کردی؟ ترکه پامیشه یا حال زار میگه: بابا یه دستم شمشیر بود یه دستم خنجر، با دندونام میجنگیدم؟! تترکه به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کارنمیکنه رکه میره شکار خرگوش، صدای هویج در میاره! آوینی تو جنگ کشتهمیشه، به ترکه میگن برو یه جوری به خانوادش خبربده. ترکه میره دم خونشون زنگ میزنه، زن یارو میگه: کیه؟ ترکه میگه: ببخشید، منزل شهید آوینی؟ ترکه از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم! ترکه خودشو دار میزنه، بعلت ضربه مغزی میمیره! میان میبینند با کِش خودشو دار زده ترکه میره امام رضا احساساتی میشه میگه: امام علی قربون لب تشنت برم پس کی ظهور میکنی؟ عربه میره مغازه با لهجه میگه:آقا رُبععع دارین؟ یارو میگه: داریم، ولی نه به این غلیظی ترکه تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم یارو ترکه تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، ترکه میگه: بچهها در رین صاحابش اومد! ترکه کفترشو گم میکنه، تو روزنامه آگهی میده: بیه بیه! دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمیدی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم! صاحبخانه: هر وقت میگویم اجاره را بده، میگویی: بگذار حقوق بگیرم، پس کی حقوق میگیری؟ مستاجر: هر وقت که استخدام شدم! احمق کسی است که به همه چیز اطمینان کامل داشته باشد. مطمئنی؟ صددرصد! نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها ![]()
![]() |
|||
![]() |